مخلوق پانزدهم : حس مخصوص من

یه حس بی نام دارم،

شاید بتونم برای خودم ثبتش کنم،

اسمش رو میزارم حس مخصوص من.


یه حسی یه که هر کسی نمیتونه باهاش زندگی کنه.


یه حسی یه که وقتی با تنهاییت قاطی میشه هیچ چیز نمیتونه جلوشو بگیره ، به جنون میرسی، دلت میخواد یه آدم تنهای روانی باشی، هیچی دور برت نباشه، یا حتی بهتر، اصلاً نباشی.


یه حسیه که وقتی داری توی خیابون از زیر داربست یه ساختمون در حال ساخت رد میشی میگه چی میشد الان مثل همیشه شانس تخمیم بگیره و یه میله از اون بالا در بره بخوره تو سرم و کلم بترکه.


یه حسیه که وقتی کنار خیابون وایستادی تا ماشین ها وایستن و تو بتونی از خیابون رد شی ، بهت میگه احمق، تا ماشین ها دارن با سرعت میرن بدو وسط شاید شانس تخمیت گرفت ُ یه ماشین بهت زد مردی.


یه حسیه که وقتی که چهار تا رفیق الکی، از اینایی که به کـیـــ.ــرشون هم حسابت نمیکنن، دورت جمع میشن میگه بلند شو داد بزن: 


گمشید برید، نزدیک این دیوانه نشید،این مُرده رو به حال خودش بزارید.


یه حسیه که بر خلاف بقیه حس ها که تو کنترل ـشون میکنی ، اونه که کنترلت میکنه،

خشم ـته، درد ـته، تنفر ـته.


یه حسیه که بعضی وقتها به خاطرش آرزو میکنی ای کاش اصلاً نبودم.


یه حسیه که وقتی میخوای کپت رو بزاری شروع میکنه تو کلت حرف زدن، نابودت میکنه، نمیزاره بخوابی، دلت میخواد فقط به خوابی بری که بیداری وجود نداره براش.


حس بی نامی که خفت میکنه.


اسمش رو کاملتر کنم،


حس مخصوص یه آدم مرده،


یه آدم مرده که جاش توی قبره.



Get the fuck out of here

I just wanna get the FUCK away from me
I rage, I glaze, I hurt, I hate
I hate it all, why why why me?

I cannot sleep with a head like this
I wanna cry, I wanna scream
I rage, I glaze, I hurt, I hate
I wanna hate it all away


Metallica - Saint Anger - The Unnamed Feeling

مخلوق چهاردهم :‌ این منم؟!

این فردی که من بهش خیره شدم کیه؟

آینه فرد دیگری رو نشان میدهد




وقتی که میرم جلوی آینه وای میستم یه موجود دیگه ـی رو بهم نشون میده ، یه آدمی دیگه یا شاید یه حیوون دیگه.

هرچی که هست ، من نیستم.



یه موجودی رو بهم نشون میده که هر روز داره توی یه چرخه زندگی میکنه،

امروزش با دیروزش تفاوت نداره،

هر روز کارهای تکراری دیروزش رو انجام میده،

زندگیش بیهوده هست.



یه موجودی رو بهم نشون میده که حرفش رو نمیتونه بزنه، 

خیلی جاها که باید حرفهایی رو بزنه خفه میشه،

یه آدم خفه هست.



یه موجودی رو بهم نشون میده که تمام زندگیش شده تنهایی خودش،

هیچ که اونو و حرفاشو به تخمش هم حساب نمیکنه،

بودش با نبودش تفاوت نمیکنه،

یه آدم نادیده ـست.



یه موجودی رو بهم نشون میده با خودش دعوا داره،

از خودش متنفر ـه،

جنگی رو با خودش داره که برنده ای نداره،

یه آدم متنفر هست.



یکم با دقت تر نگاه میکنم میبینم یه آدم مرده ست.


اما هرچی نگاه میکنم نمی تونم بفهمم این کیه،

هیچ وقت نمیخواستم اینجوری باشم،

این موجودی که اینجاست اصلاً آدم نیست،

یه موجود بی مصرفه،

ولی هرچی هست آینه داره اینو نشون میده،


پس این منم.



Who is this man I stare

Mirror reflects a stranger



Machine Head - The Blackening - Beautiful Mourning

مخلوق سیزدهم :‌پول بده ، پول قبر بده!!!!


یه مدتی هست که دارم میام اینجا و مینویسم خیلی وقتها که به نوشته های خودم نگا میکنم یاد موضوعاتی میوفتم که موقعی که داشتم می نوشتم شون اعصابم رو خرد کرده بودن یا خلاصه یه جوری گند زدن به روز ما که من اومدم اینجا و نوشتم.


تو این مدت خلاصه از همه چی که باعث اذیت ام شده بود گله کردم و حرفمو تا حدودی زدم ، اما یه چند روزه دارم فکر میکنم،


من چه کسایی رو اذیت کردم،

من چه گند هایی که به زندگیم زدم.


بالاخره جاده که همیشه یه طرفه نمیشه ، منم که آدم بی عیبی نیستم،

بر عکس خیلی هم آدم مزخرفی هستم.


فکر که میکنم میبینم خیلی زیاد بقیه رو اذیت کردم،

این وسط خودم رو از همه بیشتر داغون کردم.


چی میشه،


وقتی بر میگردی میبینی هیچ راهی رو برای خودت باقی نذاشتی؟!


وقتی میبینی که خودت موندی و یه سری افکار در هم بر هم که نمیتونی جمعشون کنی؟


وقتی که میبینی از صبح که از خواب پا میشی کارت شده با خودت دعوا کردن ، از خودت متنفر بودن؟


وقتی به هر طرف نگاه میکنی میبینی تو از همه آدم های دور و برت دست و پا چلفتی تری.


وقتی که تقریباً همه جا تصمیمات اشتباه رو گرفتی؟


خسته میشی از خودت.


خسته شدم از خودم.


نمیتونم خودم رو ببخشم


دلم میخواد سر خودم عربده بزنم


به خاطر گند هایی که میزنم،

به خاطر ضعف هایی که دارم،

به خاطر حماقت هایی که میکنم.


چیزی که برام از اینهمه گندی که به همه چی زدم مونده فقط تنهاییم هست ، 


نه خودم موندم ،


نه بقیه،


فقط یه میّت مونده رو دستم پول خرید قبر هم ندارم.




Forgive me

Forgive me not
Forgive me
Forgive me not
Forgive me
Forgive me not
Forgive me
Forgive me, why can't I forgive me


Metallica - Death Magnetic - Unforgiven III




پ.ن : اول متن معنی شعر رو ننوشتم چون همونجور که میبینید اگه مینوشتم چیز زیاد جالبی در نمیومد.


پ.ن : لطفاً این آهنگ رو از اینجا دانلود کنید.


پ.ن : بازم معذرت میخوام به خاطر تاخیر ها.


غیر از مخلوق 2

اول از همه به خاطر این همه دیر آپدیت کردن و گشادی خودم از همه دوستانی که خرعبلات منو میخونن واقعاً معذرت میخوام ، یه چند روزیه سرم به کونم پنالتی میزنه و خلاصه هیچ کاری رو مثل آدم انجام نمیدم ، مثلاً میخواستم این متنی که الان دارم میزارم رو دیروز میذاشتم و امروز یه مخلوق دیگه اما خوب نشد.


دوم هم از همه اونایی که میاید اینجا و این شر و ور هارو میخونید واقعاً ممنونم.


بازم معذرت میخوام ، شرمنده.


ممنون از همه دوستان 


ممنون


مخلوق دوازدهم : کی میتونه یه لگد محکم به کله من بزنه؟

یکی منو از این ذهنم بندازه بیرون

از این افکاری که نمیتونم ازشون خلاص شم، متنفرم



سرت پر شده از صدا.


صداهایی که مدام سرت فریاد میکشن.


صداهایی که خیلی وقتها حقیقت رو میگن ولی جایی توی این جامعه ندارن.


هر روز که میخوای از خونه بزنی بیرون باید باهاش دعوا کنی.


هر روز از زندگیت رو که میخوای بگذرونی باید به جز همه مشکلاتت به جنگی که با خودت شروع کردی نیز ادامه بدی.



باید بهش بگی که وقتی رفتی توی طویله یا به قول قدیمیا همون مدرسه،



وقتی که معلم محترم معارف داره تو چشای تو و بقیه نگاه میکنه ُ و بهتون با وقاحت کامل دروغ میگه ، وقتی با خر فرض کردن شما ها داره گند میزنه به اعصاب و زندگیت، خفه شو،


وقتی ناظم حرومزاده ـتون با وجود این که هیچ چیز از این طویله ای که توش هستی درست نیست به آستین کوتاه تو ، موهای بلند آدم های دیگه و شلوار لی بقیه گیر میده آخر سر بعد از ریدن به اعصابت به احمقی شما میخنده، خفه شو،


وقتی که مدیر جاکـــ.ـش مدرسه با وجود اینکه از همه اینها خبر داره و میدونه چه کثافت خونه ای درست کرده ، تمام فکرش به اینه که وقتی در طول سال اون چند تا ناظر حرومزاده از آموزش و پرورش مزخرف میان تا به این طویله یه نگا بندازن سعی کنه توی اون یه روز بچه ها خوب باشن و همه چی به اصطلاح خوب پیش بره، حرفهای شمارو به پشمای در کونش حساب نمیکنه، خفه شو.



باید بهش بگی وقتی داری به زندگی مزخرف روزمره ـت ادامه میدی،



وقتی توی خیابون میبینه به خاطر کثافت کاری یه عده آدم گنده که توی خیلی چیزا نقش دارن ، خیلی از مردم عادی باید برای به دست آوردن یه لقمه نون دست به چه کارهایی بزنن و جامعه اطرافت چفدر داغون و کثیف شده، خفه شو،


وقتی که میخوای بری دنبال یه مطلبی که از نظر هیچ قانون و اخلاقی هیچ ایرادی نداره ولی اینترنتی که همه جا به عنوان یه منبع خیلی خوب به حساب میاد،هرجاش که میخوای بری فیلــــ.تر هست و کلاً قید پیگیریت رو باید بزنی، خفه شو،


وقتی که با یه نگاه به دور و برت میفهمی اگه بخوای توی این جامعه یه آدم عادی باشی و به حقوق بقیه احترام بزاری مثل یه آشغال زیر دست و پای این جامعه له میشی، خفه شو.



سرم داره از صداهای درونش میترکه



تمام زندگیت شده جنگی که با خودت داری ، خفه کردن صداهای درون خودت.


تو یه آدم خفه ای،



یه آدم مرده.



Someone kick me out of my mind

I hate these thoughts I can’t deny



System Of A Down - Hypnotize - Dreaming