مخلوق یازدهم : عینک دودی

روزهای زندگی از آبی به خاکستری میروند

روزهای زندگی دیگه مثل قبل نیست و همه چیز فرق کرده.


روزهای خوبی که با دیدن چند تا از دوستان و یا حتی خوردن یه شیرینی دلت خوش میشد دیگه گذشته.


دیگه هیچی ، هیچ احساسی در تو بوجود نمیاره.


به قولی مثل یه سیب زمینی شدی.


مثل این میمونه که یک عینک خاکستری رنگ به رو چشمات زدی ولی عینکه فقط رنگ رو عوض نمیکنه ، زندگیت رو عوض کرده.


هیچ چیزی برات جذابیت نداره ، خسته شدی.


یه روز به خودت میای میبینی هیچی دیگه سره جاش نیست.


در این بهبوبه ی خاکستری داری به سر میبری که میبنی نه تنها روزات خاکستری شده بلکه یه سری موارد هم داره بهت کمک میکنه تا زودتر قاطی کنی.


حتی نمیتونی توی روزگار خودت سیر کنی و خلاصه هرکی از راه میرسه یه سیخی تو ماتهتت میکنه.


دیگه هیچوقت شیرینی بهت مزه نمیده ، هیچ وقت نور اون روشنایی قبلی رو برات نداره ، هیچوقت سبزه ها سبز نمیشن دیگه هیچوقت هیچ جمعی دیگه جایی برای تو نداره.




Days Turn Blue To Gray



Machine Head - Through the Ashes of Empires - Days Turn Blue To Gray

نظرات 3 + ارسال نظر
دود چراغ 11 مهر 1389 ساعت 20:40

میگم پاشو بریم خودکشی:d

باو منکه مُردم :دی

یخمک 12 مهر 1389 ساعت 14:03 http://pizuri.blogsky.com

این مرتیکه بی فرهنگ اینجا چی میخواد ؟‌

این یارو دود چراغ رو میگی؟!
مگه میشناسیش؟ :دی
من نمیشناسمش

یخمک 12 مهر 1389 ساعت 17:58 http://pizuri.blogsky.com

همون مرتیکه پوراس رعیته دیگه :دی

باو این پوراس که جون پرسنه :دی
از این حرفها ازش بعیده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد